بسم الله الرحمن الرحیم ...
ازدواج
به مناسبت ولادتِ باسعادت و پر برکت امّ الائمه ، صدیقه ی طاهره «زهرا »ی مرضیه ( علیها السلام اللّه ) تصمیم گرفتم سلسله یاد داشت هایی را در این منطقه ی مجازی قرار دهم . بلکه دل های بعضی به برکت نور ائمه (سلام اللّه علیهم ) روشن شود و ...
در این سلسله یاد داشت ها ( اگر خدا بخواهد ) به مسائل مختلف پیرامون امرِ ( خطیرِ ) ازدواج می پردازم . البته و صد البته نوشتار ها ، برداشت خودم هستند از کتب و سخنانِ خوانده و شنیده شده . که کاملاً قابل نقد و بررسی و تغییر می باشند . رفقا ( ی شُفَقا ) بدانند که تمامی نظرات تان را پذیراییم .
قسمت اول --- محبت ( و کلاً ، قبل از ازدواجیّات ):
حتماً تا به حال زیاد پیش آمده که یک نفر را ببینید و به نظرتان آشنا بیاید، یا این که حتی محبت زیادی به او حس کنید . انگار سال ها ست او را دوست دارید، یا با او همنشین هستید و ...
این احساس وقتی بین خودت و رفیقت باشد ، خیلی هم خوب است و کاربردی . امّا امان از آن روزی که پسر باشی و چشمت را مواظب نباشی ( کاملاً بر خلاف پسر بودنت ) . آن وقت است که می فهمی این ارتباط قلبی آدم ها عجب چیز عجیبی است .یعنی از اولش هم که گفته اند ، آقا جان شما بیا یک لطفی به خودت بکن و این چشمت را مواظب باش ... گفته اند (( بابا انگار حواست نیست ! چشم سیبل تیراندزی است ها !!)) . حالا البت، فرقی بین پسر و دختر بودن شمای خواننده نیست . اصلاً این طوربخوانید :« امّا امان از آن روزی که دختر باشی و چشمت را مواظب نباشی ( کاملاً برخلاف دختر بودنت ..... الخ .
در کل انسان ها هنگامی که شخص تازه ای را مشاهده می کنند ایجاد محبت اولیه در قلب شان قابل انتظار است . به خصوص اگر در مواردی هم این شخص تازه وارد مطابق معیار های « خوبی » (یعنی معیار های خوب بودن ) در ذهن انسان باشد . فرضا شما در حالت کلی از آدم های پر جنب و جوش و کاری ،خوش تان می آید . خوب این خودش باعث می شود که اگر چنین انسانی را مشاهده کردید ، به او احساس محبت کنید . حالا چه اتفاقی می افتد ؟ اگر این احساس بین پسر و دختر جوانی باشد ، که حالا حسب اتفاق روزگار مثلا هر روز هم دیگر را می بینند ، چه می شود ؟
خوب خیلی اتفاق ها می تواند بیافتد ... همه اش را نه می توانیم بررسی کنیم ، نه فایده ای دارد و نه خواننده خوشش می آید و... . که البت همه چیز رضایت مشتری است (!) .
یکی از این ، این همه اتفاق ها ،ازدواج است . ( الهی آمین )
امّا سوال بنده و اصلاً آنچه که می خواهم راجع به اش بحث کنم این است که آیا این محبت و یا حتی ( عاشقی )می تواند زمینه ازدواج باشد ؟
بیایید اول ببینیم چه مقدماتی می خواهد این ازدواج ؟ آیا اصلاً این محبت فایده ای هم دارد در ازدواج ؟ یا شرایط دیگری هست ؟ یا اصلاً هم این باید باشد و هم آن ؟ یا اینکه پنج تایش باید باشد ؟ شش تایش اگر باشد خوب است نباشد بد نیست و ... (جای گشتش خیلی می شود . محاسبه ی همه حالات به عهده دانشجو )
در ازدواج اولین شرط و مهم ترین شرط از قدیم یک چیز است . عربی اش می شود «کفو » ، فارسی اش می شود « همتا » . یعنی این دختر و پسر خوش بخت باید « همتا » ی یک دیگر باشند .همتایی را هم خیلی ها خیلی جور ها تفسیر و تعبیر و تبیین کرده اند .ما هم به حدّ توان مان خوانده و شنیده و دیده ایم (وصف همتایی را دیدن (!))
آقا جان یک کلام : « همتا » بودن یعنی این که دختر و پسر مال هم باشند . یعنی این که برای هم ساخته شده باشند .
یکی از نشانه هایش ، هم همین « محبت در نگاه اول » است .البته یکی اش . یکی دیگر اش که مهم تر هم هست ، »هم هدف » بودن است . یعنی دختر و پسر در حال حرکت به سوی یک مقصد باشند . البت اخلاف سلایق و مسیر ها اشکالی ندارد ها .
این جاست که مسأله کمی سخت می شود . باید دلت را چند روزی بی خیال شوی و بنشینی به تفکر . که خوب حالا این آقا پسر ( یا دختر خانم ) « همتا » ی ما هست ؟ یا نیست . باید بنشینی ( حالا اگر هم خسته شدی ،بایستی ) وفکر کنی که خوب این بنده خدا ، چه چیزش به من می خورد ؟
من اگر ده تا دین دارم ( واحد جدید شمارش دین داری را حال می کنید ؟ دیجیتال است ! 1010 !) او چقدر به دین داری اش اهمیت می دهد ؟ اگر من آدم پر جنب و جوشی هستم او چقدر جنب و جوش دارد ؟ اصلا من که ( فرضاً ) پر جنب و جوشم (سهل است تلخی می ،در جنب و ذوق مستی (!)) همسرم آدم آرامی باشد بهتر است یا آدمی مثل من فعال ؟من که دوست ندارم هر روز لباس نو بپوشم و اصلاً فرقی نمی کند برایم که لباسم چه جنسی باشد ، او هم همین طور است ؟ یا نه او هر روز باید لباسش با دیروزَش فرق داشته باشد ؟ خانواده اَش و اَت چگونه اند ؟ مثلا خانواده خانم کسر شأنِ شان می شود اگر دختر خانمِ دسته ی گل شان را با تاکسی گذری ( آن هم نه با اتوبوس شرکت واحد ) این ور و آن ور ببری ، باید تاکسی در بستی بگیری برای خانم . از آن طرف خانواده تو از این ( به قول خودشان ) قرتی بازی ها خوش شان نمی آید . ( زیر نویس شود : « فرهنگ و اخلاق هر خانواده برای خودشان و دیگران محترم است ، البت اگر خلاف شرع و عرف نباشد .») این هارا ، همه اش را باید در نظر گرفت . امّا مهم تر از همه ،همان است که گفتم ، « همتا » یی آن هم در هدف (های) زندگی .
خداوند متعال همه عاشقان را به جمع افراد با اهل بیافزاید (!)
آمین
کلمات کلیدی: